امام خامنه ای مد ظله العالی |
|||
احادیثی درباره زن أَكثَرُ الخَيرِ فِى النِّساءِ؛ ---------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : ---------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : ---------------------------------------------- ---------------------------------------------- ---------------------------------------------- امام على عليه السلام : ---------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : ---------------------------------------------- امام على عليه السلام : ---------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : ---------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : ---------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : ---------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : --------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : ---------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : --------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : ---------------------------------------------- رسول اكرم صلى الله عليه و آله : ---------------------------------------------- امام على عليه السلام : ---------------------------------------------- پيامبر صلىی الله عليه وآله : ---------------------------------------------- پيامبر صلىی الله عليه وآله : --------------------------------------------- پيامبر صلىی الله عليه وآله : در رابطه با اهمیت روزه روایت ها وارد شده است و بسیار بر آن اصرار شده خوب مگر این تشنگی و گرسنگی چه اهمیتی دارد که در قرآن و فرمایشات پیامبر اکرم و ائمه معصومین تا به این حد سفارش شده در پس این پرده و رنج روزه چه پنهان است؟ و در حدیث قدسی آمده اگر روزه دارید قبل از ظهر بخوابید زیرا که خدای تبارک و تعالی ،روزه دار را به هنگام خواب اطعام می کند و می نوشاند.4 برخی از بزرگان گفته اند : و با وجود اینکه همه عبادات از آن خداست ، خداوند فرموده که : روزه از برای من است. به همانگونه که زمین از آن خداست ،ولی خداوند ،کعبه را نیز اختصاصا برای خود می داند. سر این مطلب دو نکته است: نکته اول : همه عبادات ،در نظر گاه مردم است ولی روزه از آنجا که فقط ترک کردن و خود نگهداری است و در آن عمل نیست که به مشاهده دیگری در آید و نیتی درونی می باشد بدین جهت جز خداوند بر آن آگاه نیست. نکته دوم : شهوات که ابزار شیطانند ، با خوردن و آشامیدن قوت می یابند و چون روزه ،خودداری از خوردن و آشامیدن است، پس در حقیقت روزه قهر دشمنی با دشمن، شیطان و شهوات می باشد. به همین منظور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: شیطان در رگهای فرزندان آدم به مانند خون جریان می یابد . پس مجاری آن را به وسیله گرسنگی سد کنید.6 روزه سپر آتش است .پس چون یکی از شما روزه دار بود ،دشنام ندهد و ازسر جهل سخن نگوید و آن هنگامی که کسی باوی به نزاع برخاست یا به او ناسزا گفت بگوید که روزه ام . برای آنکه روزه و بدبویی دهان به دنبال آن ،سبب پاکی روح است که نزد خداوند می باشد ، زیرا که آنچه در نزد انسان است بدن و جسم انسانی است نه روح او و خدای تبارک و تعالی در این آیه به آن اشاره فرموده است: آنچه نزد شماست همه نابود خواهد شد، آنچه نزد خداست باقی می ماند.7 تغذیه در روزه داری 3- روزه خصوص خصوص: روزه قلب از توجه داشتن به پستی ها و افطار دنیایی و دور نگه داشتن آن از غیر خدا می باشد. افطار این روزه ،به فکر در باره دیگر مسائل دین و آخرت و آن مسائلی از دنیاست که نقص برای دین دارد زیرا که این چنین تعلق دنیوی ، توشه آخرت است حدیث «اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها ...» از کدام معصوم (علیهم السلام) است؟ میگویند سندی ندارد و بسیار علیه این صلوات ضد تبلیغ میشود! آیت الله هادوی تهرانی با اشاره به جایگاه دعا نزد اهل بیت(ع) و تأکید بر اینکه بیان مطالب خرافی و اطلاعات نادرست از آفات مجالس دعا هستند، برخی عوامل تأثیرگذار در اجابت دعا و دلیل اینکه بعضی امور بدون دعا محقق نمیشوند را تشریح کرد . آیت الله مهدی هادوی تهرانی مدرس عالی درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در مورد نقش دعا در آرامش بخشی انسان گفت: اگر انسان با وجود قادر حکیم و عالم رحیم ارتباط پیدا کند به صورت طبیعی آرامش دارد چون احساس میکند تحت حمایت یک قدرت لایزال قرار گرفته است، دعا در واقع ارتباطی است که بنده با خدا برقرار میکند. وی افزود: خدا دائم بر همه امور بندگان احاطه دارد و چیزی نیست از زندگی بنده که از خدا مخفی بماند که نیاز به گفتن بنده باشد اما این ارتباط باعث توجه بنده به خدا خواهد شد، وقتی شخص دعا میکند به خدا توجه پیدا میکند که این توجه قابلیتی را ایجاد میکند تا فیض الهی که لایزال و لامتناهی است متوجه این شخص شود و این شخص ظرفیت این فیض را مییابد. دلیل اینکه برخی امور بدون دعا محقق نمیشوند ایشان با اشاره به آیه "ادعونی استجب لکم" تأکید کرد: از ما خواسته شده که دعا کنیم اگر دعا کردیم خداوند جزای آن دعا را تعیین کرده است "استجب لکم" یعنی اجابت میکنم برای شما. اگر بدون دعا برخی از امور تحقق پیدا نمیکند به این دلیل است که ظرفیتی که باید برای این امور وجود داشته باشد بدون دعا تحقق نمییابد. وقتی دعا حاصل میشود آن ظرفیت فراهم میشود آیت الله هادوی تهرانی افزود: البته میزان تأثیر دعا و اینکه انسان احساس آرامش پیدا کند تابع معرفتی است که انسان نسبت به خدا دارد؛ هرچه معرفت انسان نسبت به خدا بیشتر باشد دعای او تأثیر بیشتری خواهد داشت. ضمن اینکه توجه در دعا و اینکه شخص متوجه باشد که با چه کسی سخن میگوید در تحقق دعا مؤثر خواهد بود. وی در مورد نقش دعا در ارتقای اعتماد به نفس انسان گفت: اعتماد به نفس در فرهنگ اسلامی با سایر فرهنگها متفاوت است. اعتماد به نفس در سایر فرهنگها تأکید بر شخصیت فرد است اما اعتماد به نفس اسلامی توکل و اعتماد به خداست. ایشان تأکید کردند: البته این انسان هنگامی اعتماد به نفس مییابد که خود را بنده مطیع خدا ببیند اگر در مسیر گناه و غفلت گام بر دارد سعی میکند با عذرخواهی آنچه گذشته را جبران و توبه کند برای همین نتیجه اعتماد به نفس در فرهنگ اسلامی دوری از گناه و توجه بیشتر به وظایف است و نتیجه مجموعه این امور آرامشی است که انسان مؤمن پیدا میکند که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست، این آرامش و اطمینان نفس، مؤمن را مثل کوه در مقابل مشکلات زندگی استوار قرار میدهد. تأثیر صلوات بر اجابت دعا وی در مورد جایگاه دعا در نزد اهل بیت(ع) گفت: در فرهنگ اهل بیت (ع) به طبع قرآن راجع به دعا مطالب گوناگونی بیان شده است. دعا امری است از ناحیه خدا که اجابت آن را ضمانت فرموده است. در فرهنگ اهل بیت(ع) یک سری اموری که میتواند به استجابت دعا کمک کند مطرح شده که یکی از آنها تأکید بر دعای جمعی است. در فرهنگ اهل بیت(ع) بر دعا به یکدیگر تأکید شده است. همچنین در روایات وارد شده است وقتی از خدا دو چیز بخواهید که یکی از آنها حتماً اجابت میشود دعای دیگری نیز مستجاب خواهد شد. یکی از دعاهایی که حتماً اجابت میشود "صلوات" بر پیامبر و اهل بیت است که خودش دعا است. به همین دلیل تأکید کردند که دعای خود را همراه با صلوات بیان کنید تا خداوند به آن کرم و لطف خودش آن دعای دیگر را نیز بپذیرد. وی تأکید کرد: البته دعا آدابی دارد که در روایات به آن اشاره شده است و شخص باید توجه داشته باشد که با چه کسی سخن میگوید و چه خواستهای از خدا میطلبد و خواستهاش بر خلاف خواسته الهی و در مسیر گمراهی و جهالت نباشد. مدرس عالی حوزه علمیه قم افزود: یکی از مجموعههای مهم معارف اهل بیت(ع) ادعیهای است که از این بزرگواران به جا مانده است که باید به فرازها توجه داشته و معرفت به کیفیت دعا را در خود ارتقا بخشیم. همینطور صحیفه سجادیه که مجموعه معارفی است که به تعبیر امام خمینی(ره) قرآن صاعد است و مفاهیم بلند معرفتی را در خود گنجانده است. تأکید بر شیوه دعا کردن اهل بیت(ع) وی تصریح کرد: در روایات وارد شده که قسمت اول "سوره حمد" که ارتباط ما با خدا را بیان میکند بعد از حمدالهی، ما کار خود را به خدا میسپاریم "ایاک نعبد و ایاک النستعین" در روایت وارد شده که وقتی عبد به این قسمت از سوره حمد میرسد خداوند خطاب به ملائکه میفرماید بنده من هرچه میخواهد به او بدهید و ادامه سوره دعا برای خود عبد است که "اهداناالصراط المستقیم" این دعا دعایی است که اجابت میشود معارف اهل بیت در حوزه دعا تنها مختص به روایاتی که به صورت مستقل به مبحث دعا پرداخته، نیست بلکه خود شیوه دعا کردن اهل بیت شیوهای است که باید با آن انس پیدا کنیم و این شیوه بالاترین و عمیقترین مفاهیم را در بر دارد. وی تأکید کرد: مجالس دعا مجلس ذکر است و مجلس ذکر مجلس فکر هم هست جایی است که باید معرفت و دانش انسان نسبت به حقایق دینی افزایش پیدا کند. مجالس دعا باید با حضور عالمان دینی همراه باشد عالمانی که فهم درست و معرفت عمیق نسبت به حقایق دین دارند تا بتوانند این حقایق را برای اشخاص بیان کنند و شایسته است در مجلس دعا ارتقای معرفتی پیدا کنیم که به دنبال آن آثار دعا افزایش پیدا کند. برخی عوامل تأثیرگذار در اجابت دعا وی به برخی از آسیبهای مجالس دعا اشاره کرد و گفت: یکی از آفات مجالس دعا بیان مطالب خرافی و اطلاعات نادرست است. اگر این دعاها با سنت و آدابی همراه شود که این سنت و آداب مورد قبول اهل بیت(ع) نباشد اینجاست که دعا از مسیر اصلی خود منحرف شده است. جامعه ایران یک جامعه دینی است و گاهی این علاقه به دین مورد سوء استفاده برخی افراد سودجو قرار میگیرد که برای دستیابی به مطامع شخصی خود از احساسات و عواطف پاک مردم سوء استفاده میکنند و آگاهی و توجه مردم به این مسئله باعث میشود هم از آثار و فواید دعا بهره بیشتری ببرند و هم از آسیبها در امان بمانند. زمان دعا بسیار اهمیت دارد؛ با اینکه دعا اختصاص به زمان خاصی ندارد اما در بعضی زمانها دعا اثرات ویژهای دارد که دعا در شب یکی از آن زمانهاست که امر به نماز شب و آن تعبیری که در مورد "مقام محمود" در قرآن آمده است نشان میدهد که دعای در شب تأثیراتی دارد که شاید در روز آن تأثیر را نداشته باشد. شاید علتش این است که شب به تعبیر قرآن فرصتی است برای آرامش، آن آرامش زمینه ارتباط معنوی را تقویت میکند به همین دلیل دعای در شب، سحرخیزی و شب زنده داری در رشد معنوی بسیار مؤثر است. علاوه بر آن ماه مبارک رمضان زمان بسیار ارزشمندی است که در آن ضیافت و مهمانی الهی برپا است. همه انسانها در همه لحظات زندگی مهمان خدا هستند اما برخی در ماه مبارک رمضان به صورت خاص دعوت شدند که از دعا نباید در این زمان غافل بود. دعاى روز اوّل:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ صِیامَ الصّآئِمینَ، وَقِیامى فیهِ قیامَ خدایا قرار ده روزه ام را در این ماه روزه روزه داران واقعى و شب زنده داریم را نیز همانند
الْقآئِمینَ، وَنَبِّهْنى فیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلینَ، وَهَبْ لى جُرْمى فیهِ یا اِلـهَ شب زنده داران و بیدارم کن در آن از خواب بیخبران و جنایتم را بر من ببخش اى معبود
الْعالَمینَ، وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ جهانیان و درگذر از من اى درگذرنده از جنایتکاران
روز دوم:
اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ، وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِقِرآئِةِ خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوى موجبات خشنودیت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت و موفقم دار در این روز بخواندن آیات
ایاتِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ قرآنیت به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان
روز سوم:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ، وَباعِدْنى فیهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْویهِ، وَاجْعَلْ لى نَصیباً خدایا روزیم کن در این ماه تیزهوشى و بیدارى و دورم گردان در آن از بى خردى و اشتباه کارى و مقرّر فرما برایم بهره اى
مِنْ کُلِّ خَیْر تُنْزِلُ فیهِ، بِجُودِکَ یا اَجْوَدَ الاَْجْوَدینَ از هر خیرى که در آن نازل گردانى بجود و کرمت اى باجودترین جودمندان
روز چهارم:
اَللّـهُمَّ قَوِّنى فیهِ عَلى اِقامَةِ اَمْرِکَ، وَاَذِقْنى فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ، وَاَوْزِعْنى فیهِ خدایا نیرو ده مرا در این ماه براى برپا داشتن فرمان و دستورت و بچشان به من شیرینى ذکرت و به من یاد ده در این ماه
لاَِدآءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ، وَاحْفَظْنى فیهِ بِحِفْظِکَ وَسَتْرِکَ، یا اَبْصَرَ طرز بجا آوردن سپاسگزارى خود را به بزرگواریت و نگاهم دار در آن به نگهدارى و محافظت خود اى بیناترین
النّاظِرینَ بینایان
روز پنجم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ، وَاجْعَلْنى فیهِ خدایا قرارم ده در این ماه از آمرزش خواهان و قرارم ده در آن
مِنْ عِبادِکَ الصّالِحینَ اْلقانِتینَ، وَاجْعَلنى فیهِ مِنْ اَوْلِیآئِکَ الْمُقَرَّبینَ، از بندگان شایسته فرمانبردارت و بگردانم در این روز از اولیاى مقرب درگاهت
بِرَأْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ به مهرت اى مهربانترین مهربانان
روز ششم:
اَللّـهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت
مَعْصِیَتِکَ، وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ، وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ خوارم مساز و تازیانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت
سَخَطِکَ، بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ، یا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرّاغِبینَ بدان نعمت بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان
روز هفتم:
اَللّـهُمَّ اَعِنّى فیهِ عَلى صِیامِهِ وَقِیامِهِ، وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ، وَارْزُقْنى فیهِ خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیم کن در آن
ذِکْرَکَ بِدَوامِهِ، بِتَوْفیقِکَ یا هادِىَ الْمُضِلّینَ ذکر خود را بطور دوام و یکسره به توفیق خود اى راهنماى گمراهان
روز هشتم:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاَْیْتامِ، وَاِطْعامَ الطَّعامِ، وَاِفْشآءَ السَّلامِ، وَصُحْبَةَ الْکِرامِ، بِطَوْلِکَ خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان به فضل و کرمت
یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ اى پناه آرزومندان
روز نهم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ خدایا قرار ده برایم در این روز بهره اى از رحمت
الْواسِعَةِ، وَاهْدِنى فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِیَتى اِلى مَرْضاتِکَ وسیعت و راهنماییم کن در این ماه بسوى دلیلهاى درخشانت و مرا بسوى موجبات خشنودى
الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ همه جانبه ات سوق ده به حق محبتت اى آرزوى مشتاقان
روز دهم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ خدایا قرارم ده در این ماه از
الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ، وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْفآئِزینَ لَدَیْکَ، وَاجْعَلْنى فیهِ مِنَ توکل کنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت و قرارم ده در آن از
الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ، بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ مقربان پیشگاهت به حق احسانت اى هدف نهایى جویندگان
روز یازدهم:
اَللّـهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ فیهِ الاِْحْسانَ، وَکَرِّهْ اِلَىَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ، وَحَرِّمْ عَلَىَّ فیهِ خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکى را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانى و گناه را و حرام گردان در این روز بر من
السَّخَطَ وَالنّیرانَ، بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ خشم کیفربار و آتش (سوزان) را به کمک خودت اى فریادرس فریادخواهان
روز دوازدهم:
اَللّـهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنى فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکَفافِ، وَاحْمِلْنى خدایا در این ماه مرا به زیور پوشش از گناه و پاکدامنى بیاراى و جامه قناعت و اکتفاى به مقدار حاجت را به برم کن و وادارم کن
فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالاِْنْصافِ، وَ امِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اَخافُ، بِعِصْمَتِکَ یا در این روز به عدالت و انصاف و ایمنیم بخش در آن از هر چه که از آن مى ترسم به نگهدارى خودت اى
عِصْمَةَ الْخآئِفینَ نگهدارنده ترسندگان
روز سیزدهم:
أَللّهُمَّ طَهِّرْنِى فیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَْقْذارِ، خدایا پاکم کن در این ماه از چرکى و کثافات
وَصَبِّرْنى فیهِ عَلى کائناتِ الاْقْدارِ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِلتُّقى وَ صُحْبَةِ الاَْبْرارِ، و شکیبایم کن بر مقدراتى که خواهد شد و موفقم دار در این ماه به پرهیزکارى و هم نشینى با نیکان
بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَساکین. به کمک خودت اى روشنایى دیده مسکینان
روزچهاردهم:
اَللّهُمَّ لا تُؤاخِذْنى فیهِ بِالْعَثَراتِ، وَأَقْلِنِى فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ، وَلا تَجْعَلْنى فیهِ غَرَضاً خدایا مگیر مرا در این ماه به لغزشها و بازم دار در آن از خطاها و لغزشها و قرارم مده در این روز هدف
لِلْبَلایا وَالاْفاتِ، بِعِزَّتِکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمینَ بلاها و آفات به عزتت اى عزت بخش مسلمانان
روز پانزدهم:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ طاعَةَ الْخاشِعینَ، وَاشْرَحْ فیهِ صَدْرى بِاِنابَةِ الْمُخْبِتینَ، بِاَمانِکَ یا اَمانَ
خدایا فرمانبردارى فروتنان را در این ماه روزى من گردان و بگشا سینه ام را براى بازگشتن بسویت همانند بازگشتن خاشعان به امان بخشیت اى امان بخش
الْخآئِفینَ ترسناکان
روز شانزدهم:
اَللّـهُمَّ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوافَقَةِ الاَْبْرارِ، وَجَنِّبْنى فیهِ خدایا موفقم دار در این ماه به همراهى کردن با نیکان و دورم دار در آن از
مُرافَقَةَ الاَْشْرارِ، وَآوِنى فیهِ بِرَحْمَتِکَ اِلى دارِالْقَـرارِ، بِاِلـهِیَّتِکَ یا اِلـهَ رفاقت با اشرار و جایم ده در آن بوسیله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبودیّت خود اى معبود
الْعالَمینَ جهانیان
روز هفدهم:
اَللّـهُمَّ اهْدِنى فیهِ لِصالِحِ الاَْعْمالِ، وَاقْضِ لى فیهِ خدایا راهنماییم کن در آن به کارهاى شایسته و برآور در آن
الْحَوآئِجَ وَالاْمالَ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَى التَّفْسیرِ وَالسُّؤالِ، یا عالِماً بِما حاجات و آرزوهاى مرا اى کسى که نیازى به شرح حال و درخواست ندارى اى دانا و آگاه
فى صُدُورِ الْعالَمینَ، [صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرینِ].(1) بدانچه در دل مردم جهانیان است درود فرست بر محمّد و آل پاکش
روز هیجدهم:
اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فیهِ لِبَرَکاتِ اَسْحارِهِ، وَنَوِّرْفیهِ قَلْبى بِضِیآءِ اَنْوارِهِ، وَخُذْ خدایا آگاهم ساز در این ماه از برکات سحرهاى آن و نورانى کن در آن دلم را به پرتو انوار آن و بگمار
بِکُلِّ اَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفینَ تمام اعضا و جوارحم را به پیروى کردن آثارش به نور خود اى روشنى دهنده دلهاى عارفان
روز نوزدهم:
اَللّـهُمَّ وَفِّرْ فیهِ حَظّى مِنْ بَرَکاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبیلى اِلى خَیْراتِهِ، وَلا خدایا سرشار کن در این ماه بهره ام را از برکات آن و هموار ساز راهم را به سوى خیرات آن
تَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَناتِهِ، یا هادِیاً اِلَى الْحَقِّ الْمُبینِ و محرومم مساز از پذیرفتن حسناتش اى راهنماى بسوى حقیقت آشکار
روز بیستم:
اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ، وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ، وَوَفِّقْنى فیهِ خدایا بگشا در این ماه برویم درهاى بهشت را و ببند برویم در آن درهاى دوزخ را و موفقم دار
لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ به تلاوت قرآن اى فرو فرستنده آرامش در دلهاى مؤمنان
روزبیست و یکم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ دَلیلاً، وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ عَلَىَّ خدایا برایم در این ماه دلیلى به موجبات خشنودى خود مقرّر فرما و راهى براى تسلط شیطان بر من باقى مگذار
سَبیلاً، وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ لى مَنْزِلاً وَمَقیلاً، یا قاضِىَ حَوآئِـجِ الطّالِبینَ و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده اى برآرنده حاجات جویندگان
روز بیست و دوم:
اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ فَضْلِکَ، وَاَنْزِلْ عَلَىَّ فیهِ خدایا باز کن برویم در این ماه درهاى فضلت را و برکاتت را در آن بر من نازل
بَرَکاتِکَ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ، وَاَسْکِنّى فیهِ بُحْبُوحاتِ فرما و موفقم دار در آن به موجبات خشنودیت و مسکنم ده در آن وسطهاى
جَنّاتِکَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ بهشتت اى اجابت کننده دعاى درماندگان
روز بیست و سوم:
اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنى فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبى فیهِ بِتَقْوَى خدایا شستشویم ده در این ماه از گناهان و پاکم کن در آن از عیبها و آزمایش کن در آن دلم را به پرهیزکارى
الْقُلُوبِ، یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ دلها اى نادیده گیرنده لغزشهاى گنهکاران
روز بیست و چهارم:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ فیهِ خدایا از تو خواهم در این ماه
ما یُرْضیکَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِمّا یُؤْذیکَ، وَاَسْئَلُکَ التَّوْفیقَ فیهِ لاَِنْ اُطیعَکَ آنچه تو را خشنود سازد و پناه برم به تو از آنچه تو را بیازارد و از تو خواهم در آن توفیق براى این که پیرویت کنم
وَلا اَعْصِیَکَ، یا جَوادَ السّآئِلینَ و نافرمانیت نکنم اى بخشنده به خواستاران
روز بیست و پنجم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مُحِبَّاً خدایا قرارم ده در این ماه دوستدار
لاَِوْلِیآئِکَ، وَمُعادِیاً لاَِعْدآئِکَ، مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خاتَمِ اَنْبِیآئِکَ، یا عاصِمَ دوستانت و دشمن دارنده دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیمبرانت اى نگهدارنده
قُلُوبِ النَّبِیّینَ دلهاى پیمبران
روز بیست و ششم:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ سَعْیى فیهِ مَشْکُوراً، وَذَنْبى خدایا قرار ده کوششم را در این ماه مورد سپاس و تقدیر و گناهم را
فیهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلى فیهِ مَقْبُولاً، وَعَیْبى فیهِ مَسْتُوراً، یا اَسْمَعَ السّامِعینَ در آن آمرزیده و عملم را در آن پذیرفته و عیبم را در آن پوشید اى شنواترین شنوایان
روز بیست و هفتم:
اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَصَیِّرْ اُمُورى فیهِ مِنَ خدایا فضیلت شب قدر را در این ماه روزیم گردان و بگردان کارهایم را در آن از
الْعُسْرِ اِلَى الْیُسْرِ، وَاقْبَلْ مَعاذیرى، وَحُطَّ عَنِّى الذَّنْبَ(2) وَالْوِزْرَ، یا رَؤُفاً سختى به آسانى و عذرهایم را بپذیر و وزر و گناهم را بریز اى مهربان
بِعِبادِهِ الصّالِحینَ به بندگان شایسته ات
روز بیست و هشتم:
اَللّـهُمَّ وَفِّرْ حَظّى فیهِ مِنَ النَّوافِلِ، خدایا سرشار کن بهره ام را در این ماه از انجام مستحبات و نوافل
وَاَکْرِمْنى فیهِ بِاِحْضارِ الْمَسآئِلِ، وَقَرِّبْ فیهِ وَسیلَتى اِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ و گرامیم دار به یاد داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله ام را بسویت از میان سایر
الْوَسآئِلِ، یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ اِلْحـاحُ الْمُلِحّینَ وسایل اى که سرگرمش نکند سماجت سماجت کنندگان
روز بیست و نهم:
اَللّـهُمَّ غَشِّنى فیهِ بِالرَّحْمَةِ، وَارْزُقْنى فیهِ التَّوْفیقَ وَالْعِصْمَةَ، وَطَهِّرْ قَلْبى مِنْ غَیاهِبِ خدایا فراگیر مرا در این ماه به مهر خود و روزیم کن در آن به توفیق و خودنگهدارى و پاک کن دلم را از تیرگیهاى
التُّهَمَةِ، یا رَحیماً بِعِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ تهمت اى مهربان نسبت به بندگان مؤمن خود
روز سى ام:
اَللّـهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ خدایا چنان کن روزه ام را در این ماه
بِالشُّکْرِ وَالْقَبُولِ، عَلى ما تَرْضاهُ وَیَرْضاهُ الرَّسُولُ، مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ که مورد قدردانى و پذیرش بوده و بر طبق خشنودى تو و خشنودى رسولت باشد و محکم باشد فروع آن
بِالاُْصُولِ،بِحَقِّ سَیِّدِنا مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرینَ، وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمیـنَ. بوسیله اصول به حق آقاى ما محمّد و آل پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.
1. همان مدرک، صفحه 214-220; همچنین در بلدالامین، صفحه 219، دعاها همراه با ذکر ثواب ها آمده است. روایت اول: (امام پنجم مى فرماید: چون چشم رسول خد (صلى الله علیه و آله و سلم ) به ماه رمضان مى افتاد رو به قبله مى كرد و مى فرمود: خدایا آن را نو كن بر ما، به امنیت و ایمان و تندرستى و مسلمانى و عافیت و سراپا، و روزى فراوان، و دفع بیمارى و تلاوت قرآن، و كمك بر نماز و روزه، خدایا ما را براى ماه رمضان سالم دار، و آن را براى ما سلامت دار، و از ما دریافت كن تا ماه رمضان بگذرد ما را آمرزیده باشى . سپس رو به مردم مى كرد و مى فرمود: اى گروه مردم مسلمان ، چون ماه نو رمضان برآید شیاطین متمرد دربند شوند، و درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت گشوده گردند، و درهاى دوزخ بسته شوند، و دعا مستجاب گردد. و براى خداى عزوجل نزد هر افطارى آزادشدگانى باشند كه آنها را از دوزخ آزاد كند، و هر شب منادى فریاد زند: آیا درخواست كننده اى هست ؟ آیا آمرزش جویى هست ؟ خدایا بر هر خرج كننده اى عوض بده ، و به هر امساك كننده اى تلف بده، تا چون هلال شوال بر آید، فریاد شود به مؤمنان: كه فردا براى جایزه هاى خود حاضر باشید، كه فردا روز جایزه است ، سپس امام پنجم فرمود: هان بدان خدایى كه جانم به دست او است این جایزه پول طلا و نقره نیست .)(1) روایت دوم و از امام باقر (علیه السلام ) روایت كرده كه فرمود: ((به راستى براى خداى تبارك و تعالى فرشتگانى است موكل به روزه داران كه هر روز ماه رمضان تا پایان براى آنها آمرزش جویند، و هنگام افطار روزه داران را ندا زنند: كه مژده گیرید بندگان خدا، اندكى گرسنه شدید و به زودى بسیار سیر شوید، مبارك باشید و مبارك كنید، تا شب آخر ماه رمضان به آنها ندا كنند: مژده گیرید بندگان خدا، به تحقیق خدا گناهان شما را آمرزید و توبه شما را پذیرفت ، نظر كنید كه در آینده چگونه خواهید بود.))(2)
و در روایت دیگرى از امام هشتم از پدرانش (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت كرده كه فرمود: ((رسول خدا فرمود: ماه رمضان ماه بزرگى است خدا حسنات را در آن دو چندان كند، و سیئات را در آن محو كند، و درجات را بالا برد، هر كه در این ماه صدقه اى دهد او را بیامرزد، و هر كه در آن به مملوكان خود احسان كند خدایش بیامرزد، و هر كه خوش خلقى كند خدایش بیامرزد، و هر كه صله رحم كند خدایش بیامرزد. سپس فرمود: براستى این ماه شما چون ماههاى دیگر نیست ، براستى چون به شما رو كند با بركت و رحمت آید و چون از نزد شما برود با آمرزش گناهان برود، این ماهى است كه حسنات در آن دو چندان است ، و اعمال خیر در آن قبول است ، هر كه در این ماه براى خدا عزوجل دو ركعت نماز نافله بخواند، خدا او را بیامرزد، سپس فرمود: بدبخت حقیقى كسى است كه این ماه را طى كند و گناهانش آمرزیده نشود، اینجا است كه زیان كار است ، و خوش كرداران به جوایز پروردگار كریم كامیاب گردند.))(3) و نیز از امام صادق (علیه السلام ) از پدرانش (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت كرده كه فرمود: ((شعبان ماه من است و رمضان ماه خداى عزوجل ، هر كس روزى از ماه مرا روزه بگیرد شفیع او در روز قیامت خواهم بود، و كسى كه دو روز از ماه مرا روزه بگیرد گناه گذشته اش آمرزیده شود، و كسى كه سه روز ماه مرا روزه بگیرد، به او گفته شود: كار را از سر گیر (و گذشته ات آمرزیده شد) و كسى كه ماه رمضان را روزه گیرد و عورت و زبان خود را نگهدارد، و آزارش را از مردم باز دارد، خداوند گناه گذشته و آینده اش را بیامرزد و از آتش دوزخ آزادش كند و در خانه ماندنى (بهشت ) فرود آرد، و شفاعت او را به شماره ریگهاى بیابان نسبت به گناهكاران از اهل توحید بپذیرد.))(4) و از كتاب امامى طوسى از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده كه فرمود: ((كسى كه ماه رمضان را از روى ایمان و امید پاداش الهى روزه بگیرد خداوند گناه گذشته اش را بیامرزد، و كسى كه شب قدر از روى ایمان و امید پاداش الهى نماز بخواند خداوند گناه گذشته اش را بیامرزد.))(5 و در همان كتاب از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت كرده كه به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: ((اى جابر این ماه رمضان است . كسى كه روزش را روزه بگیرد و بخشى از شب آن را به حال نماز و قیام بگذراند، و شكم و عورت خود را نگهدارد، و زبان خود را نگهدارد از گناهان خود بیرون رود، همانگونه كه از ماه (رمضان ) بیرون رود. جابر عرض كرد: این چه حدیث خوبى است ! فرمود: اى جابر! و این شرطها هم چه شرطهاى سختى است !؟))(6 و در حدیث دیگرى است كه فرمود: ((ماه رمضان ماهى است كه خداوند روزه اش را بر شما واجب كرده، هر كس آن ماه را از روى ایمان و امید به رحمت حق روزه بگیرد از گناهان خود بیرون رود همانند روزى كه مادر از او زائیده .))(7 و نیز از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده كه فرمود: ((كسى كه در ماه رمضان آمرزیده نشود تا سال آینده آمرزیده نشود، مگر آنكه در عرفه حاضر شود. (و عرفه را درك كند.)))(8) نماز شب اول ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت بعد از حمد پانزده مرتبه توحيد نماز شب دوم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت بعد از حمد بيست مرتبه انا انزلناه نماز شب سوم ماه مبارك رمضان ده ركعت در هر ركعت حمد و پنجاه مرتبه توحيد نماز شب چهارم ماه مبارك رمضان هشت ركعت در هر ركعت حمد و بيست مرتبه انا انزلناه نماز شب پنجم ماه مبارك رمضان دو ركعت در هر ركعت حمد و پنجاه مرتبه توحيد بعد از سلام صد مرتبه صلوات نماز شب ششم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد و سوره و تبارك الذي بيده المك نماز شب هفتم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد و سيزده مرتبه انا انزلناه نماز شب هشتم ماه مبارك رمضان دو ركعت در هر ركعت حمد و ده مرتبه توحيد و بعد از سلام هزار مرتبه سبحان الله نماز شب نهم ماه مبارك رمضان شش ركعت ميان نماز شام و خفتن در هر ركعت حمد و هفت مرتبه آيه الكرسي و بعد از اتمام پنجاه مرتبه صلوات نماز شب دهم ماه مبارك رمضان بيست ركعت در هر ركعت حمد و سي مرتبه توحيد نماز شب يازدهم ماه مبارك رمضان دو ركعت در هر ركعت حمد و بيست مرتبه انا اعطيناك الكوثر نماز شب دوازدهم ماه مبارك رمضان هشت ركعت در هر ركعت حمد و سي مرتبه انا انزلناه نماز شب سيزدهم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد و بيست و پنج مرتبه توحيد نماز شب چهاردهم ماه مبارك رمضان شش ركعت در هر ركعت حمد و سي مرتبه اذازلزلت نماز شب پانزدهم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در دو ركعت اول بعد از حمد صد مرتبه توحيد و در دو ركعت ديگر پنجاه مرتبه توحيد نماز شب شانزدهم ماه مبارك رمضان دوازده ركعت در هر ركعت حمد و دوازده مرتبه الهيكم التكاثر نماز شب هفدهم ماه مبارك رمضان دو ركعت درركعت اول حمد وهر سوره كه خواهد ودر ركعت دوم حمد وصد مرتبه توحيد وبعد از سلام صد مرتبه لااله الا الله نماز شب هيجدهم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد وبيست وپنج مرتبه انا اعطيناك الكوثر نماز شب نوزدهم ماه مبارك رمضان پنجاه ركعت با حمد و پنجاه مرتبه اذا زلزلت و گويا مراد آن باشد كه در هر ركعت يك مرتبه اذا زلزلت بخواند نماز شب بيستم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود نماز شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود نماز شب بيست و دوم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود نماز شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود نماز شب بيست وچهارم ماه مبارك رمضان هشت ركعت بهر سوره كه ميسر شود نماز شب بيست و پنجم ماه مبارك رمضان هشت ركعت در هر ركعت حمد و ده مرتبه توحيد نماز شب بيست وششم ماه مبارك رمضان هشت ركعت در هر ركعت حمد و صد مرتبه توحيد نماز شب بيست وهفتم ماه مبارك رمضان چهار ركعت در هر ركعت حمد و تبارك الذي بيده الملك و اگر نتواند بيست و پنج مرتبه توحيد نماز شب بيست وهشتم ماه مبارك رمضان شش ركعت در هر ركعت حمد و ده مرتبه آيه الكرسي وده مرتبه كوثر وده مرتبه توحيد و بعد از نماز صد مرتبه صلوات نماز شب بيست ونهم ماه مبارك رمضان دو ركعت در هر ركعت حمد و بيست مرتبه توحيد نماز شب سي ام ماه مبارك رمضان دوازده ركعت در هر ركعت حمد و بيست مرتبه توحيد وبعد از فارغ شدن صد مرتبه صلوات بر محمد وآل محمد. قال المهدي عليه السلام : فاكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم . براي فرج (من) زياد دعا كنيد، چراكه اين (زياد دعا كردن) خود فرج و گشايش (در كارهاي) شماست الحديث: قال على بن ابيطالب(ع): »عليكم فى شهر رمضان بكثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فيدفع عنكم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم. (1) ترجمه: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زياد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بين برنده گناهان است. توضيح: از وظايف روزه داران در اين ماه، دعا و درخواستحوايج از حضرت حق است كه بنده احساس نياز به پيشگاه بى نياز كرده، و دستهاى احتياج خويش را به درگاه او دراز مىكند. - روزهاى ماه رمضان الحديث: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): ايها الناس انه قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ايامه افضل الايام و ليالى افضل الليالى و ساعاته افضل الساعات. (2) ترجمه: اى مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى است كه پيش خدا بهترين ماه است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات. - اعتكاف در ماه رمضان الحديث: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): اعتكاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتين و عمرتين. (3) ترجمه: اعتكاف در يك دهه از ماه مبارك رمضان برابر با ثواب دو حج و دو عمره است. توضيح: در ايام و ليالى مقدسهاى، طبق روايات رسيده از ائمه معصومين (عليهم السلام) مستحب است كه هر مسلمانى در صورت امكان دهه آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد معتكف شود، كه پيامبر اكرم(ص) در تمامى عمرش چنين میكرد. - تلاوت قرآن در ماه رمضان بهترين اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ويژهاى برخوردار است چنانچه وارد شده: الحديث: قال ابو جعفر (عليه السلام): لكل شىء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان (4) ترجمه: براى هر چيزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است. بنا بر اين امتيازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى ديگر بيشتر است. الحديث: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): من تلافيه آية من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غيره من الشهور. (5) ترجمه: اگر كسى در اين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثوابش مثل كسى است كه در غير ماه رمضان يك ختم قرآن كرده است. - افطارى و صدقه دادن در ماه رمضان الحديث: قال الباقر (عليه السلام) يا سدير، هل تدرى اى ليال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداك ان هذه ليالى شهر رمضان فما ذاك؟ فقال له اتقدر على ان تعتق كل ليلة من هذه الليالى عشر رقاب من ولد اسمعيل؟ فقال له سدير بابى انت و امى لا يبلغ مالى ذاك، فما زال ينقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى كل ذلك يقول: «لا اقدر عليه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى كل ليلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (عليه السلام): فذاك الذى اردت يا سدير، ان افطارك اخاك المسلم يعدل عتق رقبة من ولد اسماعيل عليه السلام. (6) ترجمه: اى سدير! آيا مىدانى چه شبهايى است اين شبها؟ سدير گفت: بلى فدايت گردم اين شبها شبهاى ماه رمضان است، مگر اين شبها چگونه است؟ امام (عليه السلام) فرمودند: آيا قدرت دارى هر شب از اين شبها ده بنده از فرزندان اسماعيل (ع) را آزاد كنى؟ پس سدير عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت، ثروتم كفاف نمىدهد، پس امام پيوسته تعداد بندهها را كم كرد، تا رسيد به يكى در تمام اين ماه، سدير گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آيا قدرت ندارى هر شب يك مسلمان روزهدارى را افطار دهى؟ سدير عرض كرد: بلى تا ده نفر را هم مىتوانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود: اى سدير همان است كه اراده كردى يعنى با افطارى دادن ده روزهدار به ثواب عتق و آزاد كردن ده بنده از اولاد اسماعيل (ع) نايل میگردى. توضيح: خداوند انسان روزهدار را بر آنچه انفاق مىكند در خوردنيها و آشاميدنيها محاسبه نمىكند ولى در اين امر «اسراف» نشود. الحديث: عن ابى عبد الله عليه السلام: من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعين نوعا من البلاء. (7) ترجمه: هر كس در ماه رمضان صدقهاى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور می كند. وسوسه شیطان بنوعی فرصت سخاوت انگیز خداوند به بنده های خویش است. بدین معنا که هر که بر وسوسه او غلبه کند "جهاد اکبر" کرده است. بدون وسوسه، دیگر اطاعت از خدا یکطرفه و بدون اختیار خواهد شد و هیچ لطفی نخواهد داشت. وقتی هم که اطاعت اجباری گردد، دیگر نیازی به وحی، ماموریت الهی(نبوت و امامت)، بندگی و دین نخواهد بود. جهان بدون وسوسه یعنی جهانی که در آن دین، بندگی، ذات بشیر و نذیر و نظیر آنها وجود ندارد. یکی از مشکلاتی که نوع بشر و بخصوص شخص مسلمان به آن دچار است، وسوسه شیطان می باشد. رمضان ماهی است که در آن شیاطین در غل و زنجیر هستند و چون نمی توانند کسی را وسوسه کرده و بیازارند، فقط فریاد میکشند. اگر اذن خدا نبود شیطان قادر به وسوسه آدمی نمیگشت. وسوسه شیطان بنوعی فرصت سخاوت انگیز خداوند به بنده های خویش است. بدین معنا که هر که بر وسوسه او غلبه کند "جهاد اکبر" کرده است. بدون وسوسه، دیگر اطاعت از خدا یکطرفه و بدون اختیار خواهد شد و هیچ لطفی نخواهد داشت. وقتی هم که اطاعت اجباری گردد، دیگر نیازی به وحی، ماموریت الهی(نبوت و امامت)، بندگی و دین نخواهد بود. جهان بدون وسوسه یعنی جهانی که در آن دین، بندگی، ذات بشیر و نذیر و نظیر آنها وجود ندارد. ماموریت شیطان وسوسه و گمراه ساختن است. آنهایی که این را می دانند بدون ترس از خواسته شیطان پای را در راه گذارده و به هدف میرسند. اما آنهایی که با حقیقت موضوع آنشا نیستند، گمراه شده و پای را در دام او می نهند. شیطان در آغاز وسوسه کرده سپس زخم میزند. آشکار است که او بدون اذن پروردگار قادر به کاری نخواهد بود. خداوند به کسانیکه که توسط شیطان فریفته می شوند فرصت بازگشت میدهد و اگر قدر این فرصت دانسته نشود، آنگه شیطان است که کنترل او را به دست میگیرد. چنانچه در قرآن کریم آمده است: "همانا شیاطین را دوستان منکران قرار دادیم."(سوره اعراف: آیه 27) خداوند در ماه رمضان شیطان را چون سگی رام در بند میکند. این سگ فقط از دور پارس میکند. اما اگر با دستان خود زنجیرش را باز کنید، خداوند اجازه میدهد بر شما چیره گردد. سوالی مطرح می شود: "اگر فرشتگان مبرا از گناه هستد، پس چرا شیطان گناه کرد؟" پاسخ این که شیطان از اجنه است و فرشته محسوب نمیشود. او جنی بود در میان فرشتگان. فرشتگان مبرا از گناه هستند. اما جن گاهی اطاعت دارد و گاهی عدم اطاعت. اگر خداوند کسی را رها کند، شیطان از راه جسمانی و نفسانی بر او چیره میگردد. خداوند نیروی نفسانی او را در اختیار شیطان قرار می دهد. پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, :: 15:35 :: نويسنده : امیرحسین
چيزهايى كه روزه را باطل مىكنند ( مبطلات روزه ) ده چيز روزه را باطل مىكند: اول: خوردن دوم: آشاميدن سوم : دروغ بستن به خدا و پيغمبر (ص) و جانشينان پيغمبر عليهم السلام چهارم : جماع (نزدیکی کردن با زنان) پنجم:استمنا، و استمنا آن است كه انسان با خود كارى كند كه منى از او بيرون آيد . ( سیستانی ، وحید ، تبریزی : يا ديگري غير از جماع ، كاري كند كه مني از او بيرون آيد.) ششم: باقى ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح هفتم: رساندن غبار غليظ به حلق هشتم: فرو بردن تمام سر در آب ( در رساله آیت الله سیستانی امده که روزه را باطل نمیکند ولی کراهت شدیده دارد ) نهم: اماله كردن (تنقیه:فروکردن چیزی از ناحیه مقعد) با چيزهاى روان دهم: قى كردن (بالا آوردن و استفراغ ، از روی عمد) --------------------------------------------------------------------- مسئله ها مساله 1: اگر روزه دار عمدا چيزي بخورد يا بياشامد، روزه او باطل مي شود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب ، چه معمول نباشد مثل خاك وشيره درخت ، و چه كم باشد يا زياد. حتي اگر مسواك را از دهان بيرون آورد ودوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل مي شود
(قسمت آخر در رساله آیت الله بهجت نیامده ) (آیت الله وحید خراسانی: مگر آنکه آن رطوبت در آب دهان به طوری از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود) مساله 2: اگر موقعي كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده ، بايد لقمه را از دهان بيرون آورد. و چنانچه عمدا فرو برد، روزه اش باطل است و به دستوري كه بعدا گفته خواهد شد، كفاره هم بر او واجب مي شود. مساله 3: اگر روزه دار سهوا چيزي بخورد يا بياشامد، روزه اش باطل نمي شود. مساله 4: احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپولي كه به جاي غذا به كار مي رود، خودداري كند. ولي تزريق آمپولي كه عضو را بي حس مي كند يابه جاي دوا استعمال مي شود، اشكال ندارد. (آیت الله وحید خراسانی : احتیاط مستحب آن استکه ... ) (آيت الله صافي: احتياط مستحب آن است كه روزه دار از استعمال آمپول خودداري كند وفرقي بين آمپولها نيست . و اگر لازم شد و تزيق كرد، روزه او باطل نمي شود احتیاط واجب آن استکه... .) (آيت الله سيستاني: آمپولى كه عضو را بى حس مى كند يا به جهت ديگر استعمال مى شود , براى روزه دار اشكال ندارد. بهتر آن است كه از استعمال آمپولي كه به جاي دوا و غذابه كار مي برند، خودداري كند.) مساله 5: اگر روزه دار چيزى را كه لاى دندان مانده است , عمدا فرو ببرد , روزه اش باطل مى شود. مساله 6: كسى كه مىخواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان دندانهايش را خلال كند، ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود(1)، چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود روزهاش باطل مىشود. (2) بلكه اگر فرو هم نرود، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن روز را بگيرد. (1 - آیت الله بهجت و آیت الله سیستانی: باید خلال کند) (آیت الله مکارم : احتياط واجب آن است كه قبلا آن را بشويد و خلال كند، و اگر نكند و فرورود روزه را تمام کند و بعد قضا نماید) (2- آیت الله صافی :روزه اش باطل است خواه فرو رود یا نرود) (جمله آخر در رساله آیت الله وحید نیامده) مساله 7: فـرو بـردن آب دهان , اگر چه به واسطه خيال كردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد , روزه را باطل نمى كند. مساله 8: فرو بردن اخلاط سر و سينه , تا به فضاى دهان نرسيده اشكال ندارد , ولى اگر داخل فضاى دهان شود , احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرند. رمضان اسمی از اسماء الهی می باشد و نباید آن را به تنهایی ذکر کرد مثلا ً بگوییم رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنی ماه را باید به اسم اضافه نمود. در این زمینه هشام بن سالم از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) نقل روایت می نماید و می گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابی جعفر امام باقر (علیه السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم. امام علیه السلام فرمود: نگویید این است رمضان و نگویید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامی از اسماء الله است که نمی رود و نمی آید که شی ء زائل و نابود شدنی می رود و می آید، بلکه بگویید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم، اسم الله می باشد، و ماه رمضان ماهی است که قرآن در او نازل شده است و خداوند آن را «مثل» و «عید» قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ، عیسی بن مریم (سلام الله علیه) را برای بنی اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) روایت شده که حضرت فرمود: شما به راستی نمی دانید که رمضان چیست (و چه فضائلی در او نهفته است!) واژه رمضان و معنای اصطلاحی آن رمضان از مصدر «رمض» به مفهوم شدت گرما و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است. انتخاب چنین واژه ای به راستی از دقت نظر و لطافت خاصی برخوردار است چرا که سخن از گداخته شدن است و شاید به تعبیری دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بی امانش، زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش می باشد، عطشی ناشی از آفتاب سوزان یا گرمای شدید روزهای طولانی تابستان و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشی که پیوسته می گدازد و سوزشش به راستی جبران ناپذیر است. در مقایسه این دو سوزش، دقیقا ً رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب، تشنه تر می گردد وهرگز به یک جرعه بسنده نمی کند و پیوسته آدمی را در تلاش خستگی ناپذیر جهت ارضای تمایلات خود وا می دارد. و من اكثر فیه من الصلوه على ثقل الله میزانه یوم تخفف فیه الموازین (1) هر كس در این ماه بر من زیاد صلوات بفرستد ترازوى اعمالش سنگین خواهد شد، روزى كه ترازوى اعمال بسیارى از مردم سبك مى شود. در رابطه با صلوات بر پیامبر و اهل بیتشان تاکیدات فراوانی وارد شده است. معناى صلوات دادن بر رسول خدا آن است كه خدایا رحمتت را بر پیامبر و آل پیامبر نازل فرما. وقتى این رحمت بر حضرت نازل شد به دیگران هم مى رسد چون او مجراى فیض است. در قیامت اعمال انسان را با یك واحد مخصوصى مى سنجند، نه با اجرام مادى و امثال آن در دنیا انسان اگر خواسته باشد متاع مادى را بسنجد آن را با یك ترازوى خاصّ مادّى توزین مى كند مثلاً درجه حرارت را با میزان مخصوص آن، شیى كیلویى را با كیلو، در مسائل ادبى اگر خواستند شعرى را بسنجند با یك وزن خاصى مى سنجند. حال این سوال مطرح که اعمال ما را كه در قیامت با چه واحدى مى سنجند؟ آیا اعمال ما را با سنگ و متر و عدد و رقم مى سنجند؟ كه چقدر عبادت كردیم یا واحد وزن در قیامت چیز دیگرى است ؟ قرآن مى فرماید: والوزن یومئذ الحق(اعراف آیه8)، یعنى در قیامت اعمال را با حق مى سنجند كه مشخص شود چه عملى حق داشت و چه عملى از حق بى بهره بود؛ لذا در قرآن كریم وقتى سخن از توزین اعمال مطرح است مى فرماید: آنان كه اعمالشان سنگین است . اهل سعادتند و آنان كه اعمالشان سبك است ، از سعادت محروم اند. یعنى این واحد را كه حق است عده اى دارند و عده اى ندارند. در بیانات امیرالمؤمنین(علیه السلام)آمده است، چه این كه در بیان رسول الله(صلى الله علیه وآله)هم رسیده است كه حضرتش فرمود: «زِنُوا قَبْلَ أنْ تُوزَنوا» (2) روزى مى رسد كه انسانها را وزن مى كنند كه كدام انسان سبك و كدام انسان سنگین است. كمال انسان به عقل و معارف عقلى اوست، خود را با یك میزانى كه خدا نازل كرده است بسنجد، با میزان قرآن كریم و با وزنى كه حق است. و تشخیص این كار كه انسان بفهمد روى حقیقت كار مى كند یا خیر، خیلى دشوار نیست . در سفینة البحار از عیون اخبار الرضا چنین نقل مى كند: امام رضا علیه السلام فرمود: هر كس توانایى نداشته باشد كه كفاره گناهان خود را بدهد، پس باید بر محمد و آل او زیاد صلوات بفرستد؛ به درستى كه صلوات گناهان را به تمام معنا از بین مى برد.(3) مفهوم خطبه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) که فرمود در ماه مبارك رمضان هر كس بیشتر بر من صلوات بفرستد خدا ترازوى او را سنگین مى كند این است که صلواتى را كه ما مى فرستیم از طرف ما نسبت به حضرت كمالى عائد نمى شود. خداى سبحان كمالات لائق را به آن حضرت (صلی الله علیه و آله) مرحمت كرد و مى كند، ما آن چیزى را كه از خداى سبحان مسئلت مى كنیم ، بعنوان یك علت فاعلى و واسطه در فیض سبب خیر نخواهیم بود كه پیامبر بوسیله درود ما كامل بشوند، بلكه بوسیله درود ما كمالاتشان ظاهر مى شود و علت فیاضه اش خداى سبحان است . از ما خیرى به آن حضرت (صلی الله علیه و اله ) نمى رسد، چون هر چه ما داریم محصول تربیت ایشان است . مثل یك باغبانى كه در روزه عید دسته گلى از باغ صاحب باغ داده است ؟ ما به هر كه برسیم ، گلهائى است كه بوستان رسول خدا - علیه آلاف التحیه و الثناء - نصیب ما شده است ؛ اگر هم یك دسته گلى مى چینیم و به حضرتش تقدیم مى كنیم از باغ او است . بنابراین درودهاى ما چیزى نیست كه حضرت (صلی الله علیه و آله) از آن به كمال برسند، اما براى خود ما یك تقربى است كه ما از آن راه به كمال نائل مى شویم . لذا على - علیه السلام - فرمود هرگاه حاجتى داشتید، دعائى كردید. چیزى از خدا خواستید، همراه با آن یا بعدا صلوات بر پیامبر را فراموش نكنید(4) .زیرا صلوات بر آن حضرت یك دعائى مستجاب است ، و چون همراه صلوات حاجت خود را خواستید، خداى سبحان این چنین نیست كه یكى را برآورده كند و دیگرى را برآورده نكند؛ لذا گفتند اگر خواستید دعا كنید او از خداى سبحان را درود بر پیامبر را مسئلت كنید تا در پرتو این صلوات كه یك دعائى است مستجاب ، سائر دعاها هم مستجاب بشود. لذا در برنامه هاى آموزنده امام سجاد - سلام الله علیه - كه مثل اعلاى نیایش و دعا را به ما مى آموزاند، در بسیارى از فرازهاى ادعیه ایشان صلوات بچشم مى خورد. هر مطلبى را كه آن حضرت از خدا مى خواهند قبل و بعدش صلوات است چون آن اول و این آخر را خداوند مستجاب مى كند بین آن ها را هم مستجاب خواهد فرمود. این صلوات را كه خدا و ملائكه بر پیامبر مى فرستند بر مؤمنین هم مى فرستند این مؤمن چه مقامى دارد كه خداى سبحان بر او صلوات مى فرستد. در سوره مباركه احزاب آمده است که هو الذى یصل علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمات الى النور (احزاب 43). خدا و ملائكه او بر شما صلوات مى فرستند تا شما را از تاریكى ها به نور هدایت فرماید. مؤ من به جائى مى رسد كه خدا بر او صلوات مى فرستد تا او را به فضاى نور منتقل كند. خداوند بر شما صلوات مى فرستد و فرشتگان او نیز، تا شما را از ظلمت ها به نور بیرون بیاورند. معلوم مى شود صلوات خدا بر مومنین یعنى نورانى كردن و اگر این فیض قطع بشود و خدا بر كسى صلوات نفرستد، یعنى در ظلمت ماندن . ما باید خود را با این معیار وزن كنیم . ببینیم از صلوات خدا بهره مى بریم یا خیر؟ بدانیم هر جا كه لغزیدیم و گرفتار گناه شدیم در آن حال صلوات فرشتگان خدا نصیب ما نشده است ؛و هر لحظه كه توفیق اطاعت و انجام تكالیف شرعى نصیب ما شد، از احكام و آداب عبادات كم و بیش به اسرار عبادات راه پیدا كردیم ، بفهیم به اینكه صلوات خدا و فرشتگان خدا و فرشتگان خدا نصیب ما شده است . این مقام شامخ مؤ من است كه مؤ من به جائى مى رسد كه خدا و ملائكه او بروى صلوات مى فرستند، تا او را نورانى كنند. اگر كسى از این راه نور گرفت ، هم راه خود را مى بیند و هم راه را به دیگران نشان مى دهد؛و اگر از این راه نور نگرفت ، نه راه خود را مى بیند و نه مى تواند راهنماى دیگران باشد. پس بیاییم در این ماه عزیز صلوات بسیار بر پیامبر و اهل بیت بفرستیم تا از فیض دنیا و آخرتی آن، برآورده شدن حوایج دنیایی، نجات از تاریکی ها و رسیدن به نور و سنگین شدن اعمالمان در قیامت بی نصیب نمانیم. احادیثی درباره عطر زدن ------------------------------------ ----------------------------------- ------------------------------------ ------------------------------------ ------------------------------------ امام كاظم عليه السلام : ------------------------------------ ------------------------------------ ------------------------------------ روزه فوايد جسمي و روحي فراوان دارد، شفابخش جسم و توان بخش جان است، پاک کننده آدمي از رذايل حيواني است، در ساختن فرد صالح و اجتماع بسامان بسيار موثر بوده و در تذهيب و تزکيه نفس و رهاندن انسان از روزمره پگي و واماندگي در نياز هاي تن تأثير بسزايي دارد. روزه يکي از احکام انسان ساز اسلام است، که آگاهي از همه فوايد و پي بردن به فلسفه کامل آن همچون ساير احکام الهي براي انسان عادي ممکن نيست، دانش محدود بشر نميتواند راهگشاي همه اسرار نهفته باشد و انديشه را به پاسخ همه مجهولات رهنمون شود، شايد روزي دانش انسان به حدي از کمال برسد که دريچه تازياي بر روي بشر بگشايد و حکمتها و دستورات اسلام را باز شناسد..... بنابراين ندانستن فلسفه احکام الهي نبايد ما را از انجام آن باز دارد و موجب نا فرماني و عصيان شود، چرا که اين اطاعت کورکورانه نيست، بلکه بر علم و يقين تکيه دارد زيرا مسلمانان ميدانند که خداي جهان بر همه چيز دانا و از همه چيز آگاه است و نقص و نيازي در ذات متعال او نيست که از اعمال سودي بخواهد يا از زياني بهراسد، خداي مهربان بسیار مهربانست و براي بندگان خود جز خير و سعادت نميخواهد، پس اگر به چيزي فرمان ميدهد خير و سعادت ما در آن است و کمال و تعالي ما بدان بستگي دارد و هر چيزي را نهي ميفرمايد براي ما زيان بخش است و بر مصالح مادي و معنوي ما لطمه ميزند. فوايد طبي و بهداشتي روزه که از سودمنديهاي کوچک اين فريضه انسان ساز است بحدي است که شايد نياز به توضيح و تکرار نداشته باشد و بيشتر مردم کم و بيش از آن آگاهند. ما به اختصار به گوشه اي از اين فوايد انسان ساز اشاره ميکنيم: معده و دستگاه گوارش از اندام پرکار بدن آدمي است، با سه وعده غذا که معمول مردم است؛ تقريباً در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحليل و جذب و دفع مشغول است. روزه باعث ميشود از يکسو اين اعضا استراحت کنند و از فرسودگي مصون بمانند و نيروي تازه اي بگيرند و از سوي ديگر ذخاير چربي که زيانهاي مهلکي دارند تحليل رفته و کاسته شوند. در روايات اسلامي حتي به فوايد جسمي روزه نيز تصريح شده تا برخي از سست عنصران، اگر نه با ايمان کامل لااقل با توجه به فوايد بهداشتي روزه اين فريضه ثمر بخش را بجاي آورند و از سودمنديهاي گوناگون آن در حد خود بهره ور شوند. پيامبر گرامي اسلام (ص) در همين رابطه فرموده اند: «صوموا تصحوا» روزه بگيريد تا سالم بمانيد. و نيز در روايات بسياري پيشوايان گرامي اسلام فرموده اند: « معده آدمي خانه بيماريهاي اوست و پرهيز از غذا درمان آن است» بديهي است آنگاه فوايد بهداشتي روزه بهتر به دست ميآید که روزه دار امساک روز را با زياده روي در شب تلافي نکند، که پر خوري خود موجب زيانهاي چشم گيري براي دستگاه گوارش است. با پيشرفت دانش پزشکي، برخي از پزشکان و متخصصان دريافته اند که امساک از خوردن و آشاميدن، عالي ترين روش درماني است، يکي از پزشکان ميگويد: « طرح درمان به وسيله روزه بسيار چنان معجزه آساست که بکار بستن آن مسير، طرحها و برنامه هاي طب عملي و جراحي را تغيير خواهد داد، زيرا روزه راه تازه اي به روي دانش پزشکي ميگشايد؛ و سلاح موثري براي مبارزه با بيماريها به اين دانش ميبخشد، سلاتحي که ميتوان آن را از راههاي گوناگون مورد استفاده قرار داد تا انسان را در مبارزه با علت بيماريها براي بهبود بيماران به نتيجه مطلوب و آشکار رسانند. » با روزه و امساک ميتوان بيماريها را بهبود بخشيد و معالجه کرد. البته در صورتي که با اعتدال و زياده روي مقرون باشد و در هنگام سحر و افطار در خوردن و آشاميدن افراط نشود. بررسي فوايد بهداشتي و طبي روزه در اين مختصر نمي گنجد، آنانکه به توضيح بيشتر علاقمندند ميتوانند به کتابهايي که در اين زمينه تأليف شده است مراجعه نمايند. بايد توجه داشت، بر خلاف تصور کوتاه انديشان، روزه هيچگونه ضرري براي افراد سالم مکلف ندارد و اگر کسي بيمار باشد و نتواند روزه بگيرد و با اين کار بيمار تر شود و يا روزه باعث گردد که بيماريش ادامه يابد کار حرامي مرتکب شده و روزه اش نزد خدا پذيرفته نيست، بيماري که روزه براي او ضرر دارد نبايد روزه بگيرد و فقط لازم است در روزهاي ديگر قضاي آن را بجا آورد و جبران کند. افراد سالم بايد بدانند که روزه نه تنها زياني برايشان ندارد بلکه چنان که گفتيم، موجب تندرستي و صحت مزاج است و بگفته برخي شکم پرستان که خود روزه نميگيرند و ديگران را نيز از روزه باز ميدارند و تلقين ميکنند که روزه موجب زخم معده ميشود، نبايد اعتنا کرد، اينگونه دروغها تنها بهانه افراد سست عنصري است که که اسير شکم خويشند و از عزم و اراده انساني در آنان خبري نيست. « روزه باعث استراحت معده است و در حال روزه اسيد معده بجاي غذا به وسيله صفرا خنثي ميشود و زخم ايجاد نميگردد» روزه عامل باز دارنده از گناه روزه، بويژه روزه ماه مبارک رمضان که در اسلام بر همه مسلمين مکلف که بتوانند روزه بگيرند واجب است، واجب است، عامل مؤثري است در ايجاد و تقويت روحيه تقوي و پرهيز کاري؛ قرآن مجيد اين فايده بزرگ را با جمله « لعلکم تتقون » ياد آور ميشود و اين عبادت را عامل مهم تقوي ميشمارد. تقوي و پرهيز کاري در تربيت و سازندگي و شخصيت اسلامي يک مسلمان نقش بسيار مهمي دارد و براي رسيدن به همين اثر پر ارزش است که بهترين عبادت در ماه صيام و در حال روزه اجتناب از گناه است. پيامبر بزرگوار (ص) در خطبه اي فضيلتهاي ماه رمضان را براي مسلمانان بيان فرمود علي (ع) پرسيد: بهترين اعمال در اين ماه چيست؟ پيامبر پاسخ دادند: «الورع عن محارم الله» اجتناب و پرهيز از گناهان. روزه دار با بکار بستن اين دستور الهي که شرط کمال روزه است، روحيه تقوي را در خود زنده ميکند و اين مراقبت ثمر بخش در ماه مبارک رمضان و در حال روزه بسيار آسان تر است چرا که گرسنگي و تشنگي و ديگر محدوديتهاي روزه شعله هاي سرکش غرايز حيواني و هوسها را تا حد چشمگيري خاموش ميسازد و حتي اگر موقت هم باشد گريبان عقل و جان را از چنگال شهوت رها ميسازد و براي روزه دار زمينه اي آماده براي تمرين تقوي و پرهيزگاري فراهم ميشود و با مراقبت و تمرین پياپي در يکماه نيروي بازدارنده از گناه در او به وجود ميآيد و خصلت خودداري در او ريشه ميگيرد و رشد ميکند و او با گذراندن اين برنامه يکماهه توفيق می یابد که پس از ماه روزه نيز پرهيزکار باقي بماند. بدين ترتيب به مقام پر ارج تقوي که به تعبير قرآن و فرموده پيشوايان معصوم ما کرامت انسان بدان وابسته است براي هميشه نايل آيد. حکومت غرايز و شهوات بر انسان خطرناکترين حکومتهاست و آدمي را اسير و بي اختيار ميسازد و به پستي و رزالت ميکشاند. مبارزه با سلطه شهوات نفس که در اسلام جهاد اکبر ناميده شده به پايمردي و اراده اي استوار نياز دارد. نقش روزه در تقويت اراده انسان با روزه داري که، امساک در خوردن و آشاميدن و خود داري از برخي چيزهاي ديگر است در واقع با خواهشهاي خويش ميجنگد و در برابر غرايز خود مقاومت ميکند، تمرين اين عمل اراده و تصميم را در انسان نيرومند ميسازد و جان را از قيد حکومت و سلطه هوسها و خواهشها ميرهاند. پيشوايان اسلام فرموده اند: «افضل الناس من جاهد هئاه و اقوي الناس من غلب هواه» بهترين مردم کسي است که با هواي نفس مبارزه کند و نيرومند ترين انان کسي است که بر آن پيروز شود. پس روزه داران بهترين مردمند چرا که با خواسته هاي نفساني مبارزه ميکنند و اگر با مراقبت و کوشش از روزه خويش اين بهره را بگيرند که بر نفس خود مسلط شوند از نيرومند ترين مردم نيز خواهند بود. روزه و بويژه روزه يکماهه رمضان موجب ميشود که حکومت شهوات و اميال شيطاني جاي خود را به حکومت تقوي و پيروي از دستورات الهي بدهد و تيرگي و هوسها و شهوات در جان آدمي به نورانيت و روشني باطن تبديل شود. در سايه همين صفا و پاکي حاصل از روزه است که روزه دار با خود آگاهي نه تنها دهان و شکم را از خوردن و آشاميدن که دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضاي خويش را از آنچه خدا حرام فرموده نگاه ميدارد و ميتواند به آن درجه از تقوي نايل آيد که حتي از انديشه و فکر گناه نيز دوري گزيند و اين اوج نورانييت روزه است. امير مومنان علي عليه السلام نيز به همين مرتبه اشاره ميفرمايد: «صيام القلب عن الفکر في الاثام افضل من صيام البطن عن الطعام» روزه دل از انديشه گناهان برتر از روزه شکم از خوردن و آشاميدن است. و البته اين بدان معنا نيست که ظاهر روزه و امساک از خوردن و اشاميدن را رها کنيم بلکه لازم است به ان اکتفا ننماييم و همراه با آن بکوشيم که به نتايج معنوي روزه نيز برسيم. خوشبختانه با انقلاب مقدس اسلامي هم در ملت و جوانان ما تحولي چشمگير بوجود آمد و هم مراکز فساد و تباهي از ميان برداشته شد و شايسته است که از اين پس بکوشيم نتايج معنوي پر ارزش تري از روزه کسب کنيم. باري صفا و پاکي حاصل از روزه و خود داري و پرهيز کاري روزه دار همچون سپري است که روزه دار را از اتش عذاب الهي که مولود گناهان است مصون ميدارد. پيامبر عزيز اسلام (ص) فرمودند: «الصوم جنه من النار» روزه سپري است که روزه دار را از آتش جهنم حفظ مي کند. از چیزهائی که گناه صغیره را کبیره می کند ، مسرت و خوشحالی از گناه مرتکب شده است ؛ زیرا لازمه? ایمان به خدا و روز جزا اندوهناک شدن و پشیمان گردیدن از گناهی است که کرده هر چند صغیره باشد .
خوشحالی بر گناه لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه ، از امورى است كه گناه را بزرگ مى كند و موجب كیفر بیشتر مى شود. در اینجا به چند روایت توجه كنید: امیرمؤ منان على (علیه السلام) فرمود: بدترین بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد. ( عیون الحكم و المواعظ، ص294) و نیز فرمود: كسى كه از انجام گناه ، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مى رساند. (عیون الحكم والمواعظ، ص436) امام سجاد (علیه السلام) فرمود: از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز، كه این شادى بزرگتر از انجام خود گناه است . ( بحارالانوار، ج75، ص159) به عبارتی دیگر میتوان بیان کرد که ؛ از چیزهائی که گناه صغیره را کبیره می کند ، مسرت و خوشحالی از گناه مرتکب شده است ؛ زیرا لازمه? ایمان به خدا و روز جزا اندوهناک شدن و پشیمان گردیدن از گناهی است که کرده هر چند صغیره باشد چنانچه پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: « کسی که کارهای نیکش او را شاد و اعمال زشتش او را اندوهناک سازد او مؤمن است. »( بحارالانوار ، ج 73 ، ص321) از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت شده است که در موقع گناه به گناهی که به نظر خودت کوچک است منگر، بلکه به بزرگی خداوندی بنگر که مخالفت او را می کنی. (بحار الانوار، ج 73 ، ص346) رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: « کسی که گناهی کند در حالی که خندان باشد داخل در آتش می شود درحالی که گریانست.» و همچنین فرمود : « چهار چیز در گناه بدتر از خود گناه است: کوچک شمردن گناه، افتخار کردن به آن، خوشحالی از آن و اصرار کردن به آن .»( خصال صدوق ، ج1 ،ص 115) کوچک شمردن گناه (استصغار الذنب) استصغار گناه یعنی کسی که گناه صغیره ای از او سر زد هر گاه گناه خود را کوچک و ناچیز بشمارد و خود را سزاوار عقوبت الهی نداند گناهش کبیره و مستحق قهر خداست ؛ زیرا در این حال نهی خدا را خوار دانسته و از راه بندگی بیرون رفته است و به تصریح روایات چنین گناهی آمرزیده شدنی نیست . برای روشن تر شدن موضوع مثالی را بیان می کنیم : اگر كسى سنگى به سوى ما پرتاب كند، ولى بعداً پشیمان شده و عذرخواهى كند، ممكن است او را ببخشیم ، ولى اگر سنگ ریزه اى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگوید: این كه چیزى نیست ، بى خیالش . او را نمى بخشیم ، زیرا این كار، از روح استكبارى او پرده برمى دارد و بیانگر آن است كه او گناهش را كوچك مى شمرد. به این روایات در این زمینه توجه کنید : امام حسن عسكرى (علیه السلام) فرمود: از گناهان نابخشودنى این است كه انسان بگوید: كاش مرا به غیر از این گناه مجازات نكنند؛ یعنى آن گناهِ مورد اشاره را كوچك بشمرد. ( بحارالانوار، ج50، ص250 امیرمؤ منان على (علیه السلام) مى فرماید: بدترین گناهان ، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد. ( كلمة التقوی، ج2، ص294) امیرمؤ منان على (علیه السلام) فرمود: بدترین بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد. و نیز فرمود: كسى كه از انجام گناه ، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مى رساند امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) همراه یاران (در سفرى ) در سرزمین بى آب و علفى فرود آمد، به یارانش فرمود: ائتوابحطب ، هیزم بیاورید كه از آن آتش روشن كنیم تا غذا بپزیم . یاران عرض كردند: اینجا سرزمین خشكى است و هیچگونه هیزم در آن نیست !. رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: بروید هر كدام هر مقدار مى توانید جمع كنید آنها رفتند و هر یك مختصرى هیزم یا چوب خشكیده اى با خود آورد و همه را در پیش روى پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) روى هم ریختند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: این گونه گناهان ، روى هم انباشته مى شوند. سپس فرمود: ایّاكم و الُمحقّرات من الذّنوب از گناهان كوچك بپرهیزید كه همه آنها جمع و ثبت مى گردد. ...( اصول كافی، ج2، ص 288 ) چرا خداوند ما را در برابر گناهان صغیره تنبیه نمی کند؟ سر مطلب آن است که مؤاخذه نشدن دربرابر گناهان صغیره پس از دوری کردن از تمام گناهان کبیره، فضل و رحمتی از طرف خداست وگرنه برای هر یک از نواهی الهی؛ کبیره و صغیره، استحقاق عقوبت عقلاً ثابت است و ظاهر است که مورد فضل خدا کسی است که از جاده? بندگیش بیرون نرود و کسی که اهل عجب و ناز است و خود را به حقارت و خدای را به عظمت نشناخته و به همین جهت گناه خود را هیچ می بیند ، مورد فضل خدا قرار نمی گیرد بلکه چنین کسی سزاوار خذلان و انتقام است. حضرت صادق (علیه السلام) فرموده: « بترسید و پرهیز کنید از گناهانی که حقیر و کوچک گرفته شده است . راوی گفت : محقرات ذنوب کدام است؟ امام (علیه السلام) فرمود: شخص گناهی می کند پس می گوید خوشا به حال من اگر جز این گناهی نداشته باشم پس این گناه کوچک و ناچیز است. »( بحار الانوار ، ج 73 ، ص 353) گناه از روى طغیان یكى دیگر از امورى كه موجب تبدیل گناه كوچك به گناه بزرگ مى شود، طغیان و سركشى در انجام گناه است ؛در قرآن كریم می خوانیم: « و اما آنها كه طغیان كردند و زندگى دنیا را مقدم شمردند، بى گمان جایگاهشان دوزخ است.» مغرور شدن به مهلت الهى دیگر از امورى كه گناه كوچك را به گناه بزرگ تبدیل مى كند، آن است كه گنهكار مهلت خدا و مجازات نكردن سریع او را دلیل رضایت خدا بداند و یا خود را محبوب خدا بداند. گناهكاران در دل مى گویند: « چرا خدواند مارا به خاطر گناهانمان عذاب نمى كند؟ جهنم براى آنها كافى است ، وارد آن مى شوند و بد جایگاهى است . وعده عذاب جهنم براى چنین افرادى ، دلیل آن است كه گناه افرادى كه مغرور به عدم مجازات سریع خداوند هستند، گناه كبیره است .» (مجادله، 8) تجاهر به گناه آشكار نمودن گناه نیز، گناه صغیره را تبدیل به گناه كبیره مى كند، شاید از این نظر كه آشكار نمودن گناه حاكى از تجرّى و بى باكى بیشتر گنهكار است ، و موجب آلوده كردن جامعه ، و عادى نمودن گناه مى گردد. امیرمؤ منان على (علیه السلام) فرمود: از آشكار نمودن گناهان بپرهیز، كه آن از سخت ترین گناهان است. (عیون الحكم والمواعظ، ص95) و حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: پاداش پنهان كننده كردار نیك ، معادل هفتار كار نیك است ، و آشكار كننده گناه ، خوار مى باشد. (بحارالانوار، ج67، ص251) نتیجه گیری فراموش نکنیم که گناهان کوچک سرانجام آدمی را به مهلکه ارتکاب گناهان بزرگ خواهد کشاند و انسان را دچار لغزش خواهد کرد .پس هرچه می توانیم از مرزهای گناه فاصله بگیریم و به کوچکی ظاهری آن فریفته نشویم پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:صندوق حضرت موسی, :: 14:7 :: نويسنده : امیرحسین
صندوق حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ و يا تابوت و يا به عبارتي ديگر صندوق عهد، صندوقي بوده است كه در نزد قوم يهود بسيار محترم بوده است. در روايات آمده است كه اين صندوق، همان جعبهاي است كه مادر حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ او را در آن گذاشت، كه به آن اشاره خواهد شد. علاوه بر اينكه طبق آيه 248 سورة بقره يادگارهاي خاندان موسي و هارون در اين صندوق بوده است. يكي از مشهورترين ديدگاهها در اين رابطه مطلبي است كه در تفسير نمونه ذكر شده است: «در احاديث اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و گفتههاي بعضي مفسران مانند ابن عباس آمده است كه: تابوت همان صندوقي بود كه مادر موسي ـ عليه السّلام ـ او را در آن گذاشت و به دريا افكند. و هنگامي كه به وسيله عمال فرعون از دريا گرفته شده و موسي را از آن بيرون آوردند، همچنان در دستگاه فرعون نگهداري ميشد. و سپس به دست بني اسرائيل افتاد. بني اسرائيل اين صندوق خاطره انگيز را محترم ميشمردند و به آن تبرك ميجستند. موسي ـ عليه السّلام ـ در واپسين روزهاي عمر خويش، الواح مقدس كه احكام خدا بر آن نوشته بود، به ضميمة زره خود و يادگارهاي ديگري در آن نهاد، و به وصي خود «يوشع بن نون» سپرد. و به اين ترتيب اهميت اين صندوق در نظر بني اسرائيل بيشتر شد. و لذا در جنگهايي كه ميان آنان و دشمنان ايشان واقع ميشد، آن را با خود ميبردند و اثر رواني و معنوي خاصي در آنها ميگذارد. و لذا گفتهاند تا زماني كه اين صندوق خاطره انگيز با آن محتويات در ميانشان بود، با سربلندي زندگي ميكردند. ولي تدريجاً مباني ديني آنها ضعيف شد و دشمنان بر آنها چيره شدند و آن صندوق را از آنها گرفتند. اما اشموئيل طبق آيات مورد بحث به آنها وعده داد كه به زودي صندوق عهد به عنوان يك نشانه بر صدق گفتار او به آنها باز خواهد گشت. و آرامش از دست رفته خود را خواهيد يافت. در حقيقت صندوقي كه علاوه بر جنبة معنوي و تاريخي چيزي بالاتر از پرچم و شعار براي بني اسرائيل بود و وجود آن را نشانه استقلال و موجوديت خود ميدانستند و با مشاهده آن به ياد تجديد دوران عظمت پيشين ميافتادند به آنها باز ميگردد. در تواريخ آمده است هنگامي كه صندوق عهد به دست بتپرستان فلسطين افتاد و آن را به بتخانه خود بردند، دچار گرفتاري و ناراحتي فراوان شدند. لذا تصميم گرفتند آن را از شهر و ديار خود بيرون بفرستند، چون كسي حاضر به بيرون بردن آن نبود، ناچار آن را به دو گاو بستند و آن را در بيابان سر دادند. اتفاقاً اين جريان درست همزمان با نصب طالوت به فرماندهي بني اسرائيل بود. فرشتگان خدا مأموريت يافتند كه اين دو حيوان را به سوي شهر اشموئيل برانند هنگامي كه بني اسرائيل صندوق عهد را در ميان خود ديدند، آن را به عنوان آيت و نشانهاي از طرف خداوند بر مأموريت طالوت تلقي كردند.»[2] پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:زندگینامه امام خمینی(ره), :: 14:0 :: نويسنده : امیرحسین
امام خمینى از ولادت تا رحلتدر روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد . هجرت به قـم، تحصیل دروس تكمیلى وتدریس علوم اسلامى اندكـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الكریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تكمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى یثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالكریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد . امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سیـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یكـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش كنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى كه تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سركشـى مى كردیـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیكتاتـورى پدید آورد كه در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید . قیام 15 خرداد ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریك مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد . تبعیـد امـام خمینـى از تـركیه به عراق روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظمیـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ویك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت كرد. امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 ) نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریكـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند . اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مـردم امام خمینـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـایت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنایات رژیـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه باید مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جایـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خیزند . هجرت امام خمینى از عراق به پاریس در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورك تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعكاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر كشـورها مـواجه شـد . بازگشت امام خمینى به ایران اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنید اشك شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار كشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست. رحلت امام خمینى امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند . زندگى امام به روایت اماممتن زیر فرازهائى از زندگى حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - است كه پس از توضیحات معظم له، فرزند گرامى ایشان حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى نوشته و سپس حضرت امام آن را اصلاح نموده است: بسمه تعالى به حسب شناسنامه شماره : 2744 تولد: 1279 شمسى در خمین، اما در واقع 20 جمادىالثانى 1320 هجرى قمرى مطابق اول مهر 1281 شمسى است. (18 جمادىالثانى 1320 مطابق 30 شهریور 1281 صحیح است) نام خانوادگى: مصطفوى; پدر: آقا مصطفى; مادر: خانم هاجر (دختر مرحوم آقامیرزا احمد مجتهد خوانسارى الاصل و خمینى المسكن) صدور در گلپایگان به وسیله صفرىنژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان در خمین در مكتبخانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقاشیخ جعفر و مرحوم میرزا محمود (افتخار العلماء) درسهاى ابتدایى سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدى (دایى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمینى منطق شروع و نزد حضرتعالى (×) ظاهرا (سیوطى و شرح باب حادى عشر و) منطق و مسلما در مطول مقدارى. در ادراك كه سنه 1339 قمرى براى تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد على بروجردى مطول و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانى منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراكى شرح لمعه پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالكریم - رحمة الله علیه - (ظاهرا هجرت ایشان رجب 1340 قمرى بود) هجرت آیتالله حائرى به قم رجب 1340 و نوروز 1300 شمسى است) تتمه مطول را نزد مرحوم ادیب تهرانى موسوم به آقا میرزا محمد على و سطوح را نزد مرحوم آقاى حاج سید محمد تقى خوانسارى مقدارى و بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید على یثربى كاشانى تا آخر سطوح و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت الله حائرى (حاج شیخ عبدالكریم) مىرفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است. و فلسفه را مرحوم حاج سید ابوالحسن قزوینى و ریاضیات (هیئت، حساب) نزد ایشان و مرحوم آقامیرزا على اكبر یزدى. و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى آقامیرزا محمد على شاهآبادى بوده است پس از فوت مرحوم آقاى حائرى با عده اى از رفقا بحث داشتیم تا آنكه مر حوم آقاى بروجردى - رحمةالله - به قم آمدند براى ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود پس از آمدن ایشان به تقاضاى آقایان; مثل مرحوم آقاى مطهرى به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم كه تاكنون ادامه دارد. نام عیال اینجانب خدیجه ثقفى معروف به قدس ایران، متولد 1292 شمسى، صبیه حضرت آقاى حاج میرزا محمد ثقفى طهرانى. تاریخ ازدواج: 1308; فرزند اول: مصطفى، متولد: 1309 شمسى; 3 دختر در قید حیات با یك پسر، احمد متولد: 1324; دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد، لطیفه; آخرین فرزند در حیات احمد. روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)16 مهرماه سال 1341 11 آذر ماه سال 1341 2 بهمن سال 1341 2 فروردین ماه سال 1342 15 خرداد سال 1342 4 تیرماه سال 1342 21 فرودین سال 1343 4 آبان 1343 13 آبان 1343 21 آبان سال 1343 13 مهرماه سال 1344 16 مهرماه 1344 23 مهرماه 1344 23 آبان 1344 12 اردیبهشت 1356 2 مهرماه 1357 10 مهرماه 1357 13 مهرماه 1357 12 بهمن 1357 "او کالّذی مرّ علی قریة وهی خاویة علی عروشها قال انّی یحیی هذه الله بعد موتها فاماته الله مائة عام ثمّ بعثه قال کم لبثت قال لبثت یوماً او بعض یوم قال بل لّبثت مائة عام فانظر الی طعامک و شرابک لم یتسنّه و انظر الی حمارک و لنجعلک آیة لّلنّاس وانظر الی االعظام کیف ننشزها ثمّ نکسوها لحما فلمّا تبیّن له قال اعلم انّ الله علی کلّ شی قدیر."( بقره/ 259) یا چون آن کس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ [و با خود می] گفت: "چگونه خداوند، [اهل] این [ویرانکده] را پس از مرگشان زنده می کند؟" پس خداوند، او را [به مدّت] صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم. "[نه] بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنی خود بنگر [که طعم و رنگ آن] تغییر نکرده است، و به دراز گوش خود نگاه کن [که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم] و هم تو را [در مورد معاد] نشانه ای برای مردم قرار دهیم. و به [این] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند می دهیم؛ سپس گوشت برآن می پوشانیم." پس هنگامی که [چگونگی زنده ساختن مرده] برای او آشکار شد، گفت: "[اکنون] می دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست." "و قالت الیهود عزیر ابن الله و قالت النصاری المسیح ابن الله ذلک قولهم بافواههم یضاهؤن قول الذین کفروا من قبل قاتلهم الله انّی یوفکون."( توبه/ 30) و یهود گفتند: "عزّیر، پسر خداست." و نصاری گفتند: "مسیح، پسر خداست." این سخنی است [باطل] که به زبان می آورند، و به گفتار کسانی که پیش از این کافر شده اند شباهت دارد. خدا آنان را بکشد؛ چگونه [از حق] باز گردانده می شوند؟
ادامه مطلب ... یکی از پیامبران که نامش در قرآن دوبار آمده(1) و در آیه 56 سوره مریم به عنوان پیامبر صدیق یاد شده، حضرت ادریس است که در اینجا نظر شما را به پاره ای از ویژگیهای او جلب می کنیم: ادریس که نام اصلیش «اُخنوخ» است در نزدیک کوفه در مکان فعلی مسجد سهله می زیست. او خیاط بود و مدت سیصد سال عمر نمود و با پنج واسطه به آدم علیه السلام می رسد. سی صحیفه از کتابهای آسمانی بر او نازل گردید. تا قبل از ایشان مردم برای پوشش بدن خود از پوست حیوانات استفاده می کردند، او نخستین کسی بود که خیاطی کرد و طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت و از آن پس مردم به تدریج از لباسهای دوخته شده استفاده می کردند. او بلند قامت و تنومند و نخستین انسانی بود که با قلم خط نوشت و بر علم نجوم و حساب و هیئت احاطه داشت و آنها را تدریس می کرد. کتابهای آسمانی را به مردم می آموخت و آنها را از اندرزهای خود بهره مند می ساخت، از این رو نام او را ادریس (که از واژه درس گرفته شده) نهادند. خداوند بعد از وفاتش، مقام ارجمندی در بهشت به او عنایت فرمود و او را از مواهب بهشتی بهره مند ساخت. ادریس بسیار درباره عظمت خلقت می اندیشید و با خود می گفت:«این آسمانها، زمین، خلایق عظیم، خورشید، ماه، ستارگان، ابر، باران و سایر پدیده ها دارای پروردگاری است که آنها را تدبیر نموده و سامان می بخشد، بنابراین او را آن گونه که سزاوار پرستش است، پرستش کن.» (2)
ادامه مطلب ... ناسپاسی قوم عادقبیله عاد در سرزمین احقاف1بین یمن و عمان، روزگاری متمادی در زندگی سرشار از خوشی و نعمت بسر می بردند. خدا نعمتهای فراوان و برکات زیادی به آنان عطا کرده بود، این قوم در آنجا قناتها حفر کردند، زمین را زراعت و باغهایی ایجا کردند و کاخهایی محکم بنا نمودند. یکی از نعمتهایی که این قوم از آن برخوردار بودند؛ اندامهایی نیرومند و هیکل هایی تنومند و مقاوم بود. خدا به این ملت نعمتهای فراوانی عطا کرده بود که کمتر قومی از آن برخوردار بود، ولی این مردم به مبدا آفرینش و بخشنده این نعمتها فکر نکردند تا او را بشناسند و به جای سپاس و حق شناسی خدای یگانه، تنها به این نتیجه رسیدند که بتهایی را انتخاب و آنها را معبود خویش قرار دهند. آنها در پیشگاه این خدایان تواضع می کردند و صورتهای خود را به خاک می ساییدند. هر گاه به نعمتی دست می یافتند، برای شکرگزاری نزد همین بتها می شتافتند و به هنگام گرفتاری و بیماری از همین موجودات بی جان استمداد و کمک می طلبیدند. دیری نپایید که سنگدلی و رذایل اخلاقی نیز بر تیرگی بت پرستی آنها افزوده گشت، نیرومند ، ضعیف را ذلیل خود ساخت و بزرگ بر کوچک غضب کرد. خدا برای راهنمایی نیرومندان و حمایت از ضعیفان و زدودن تیرگی جهالت از روح مردم و پاکسازی نفوس و آگاهی قوم از حقایق جهان، اراده کرد پیغمبری از میان آنان بر ایشان برانگیزد که با زبان آنان سخن بگوید، با روش آنان برایشان حرف بزند، آنان را به سوی خدای یگانه راهنمایی نماید و به آنان بفهماند که عبادت بتها سفیهانه است و این نیز نمونه ای از رحم و لطف الهی به بندگانش بود. هود که از نظر شرافت خانوادگی و محاسن اخلاق و حلم و بردباری در میان قوم خود ممتاز بود، برای رسالت از میان این قوم بت پرست برگزیده شد، تا امین رسالت و صاحب دعوت خدا باشد، شاید افکار گمراه آنان را به راه راست هدایت کند و فساد اخلاقی ایشان را بر طرف سازد. هودعلیه السلام به وظیفه خود قیام کرد و برای رسالت خویش مهیا گشت و همانند دیگر صاحبان دعوت و شریعت، خود را به سلاح بلاغت، حلم و سعه صدر و پشتکار مسلح کرد. هود با عزمی که کوهها را منهدم و حلمی که جاهلین نادان را شکست می داد، بپا خواست و قیام کرد و به مخالفت با بتهایشان پرداخت و عبادتشان را بی فایده و از روی جهل و نادانی دانست. هود علیه السلام به قوم خویش گفت: مردم! این سنگ هایی که تراشیده اید و آنها را عبادت می کنید و به آن پناه می برید چیست؟ ضرر و نفع این کار کدام است؟ این بتها که برای شما نفعی ندارند و فسادی را از شما بر طرف نمی سازند، این کار شما علامت کوته فکری و ضعف شان و شخصیت و غفلت شما است. برای شما خدایی است یکتا و شایسته پرستش و پروردگاری است لایق بندگی و خضوع و او همان کسی است که شما را بوجود آورده و روزی داده است، اوست که شما را آفریده و روزی شما را از این جهان می برد. اوست که در روی زمین به شما قدرت داده، زراعت شما را می رویاند و به شما کالبدی نیرومند برای فعالیت روی زمین عطا کرده است و گوسفندان و حیوانات را به شما ارزانی داشته و از عزت و شوکت بر خوردارتان ساخته است. به این خدا ایمان آورید و هوشیار باشید که چشم از حق نپوشید و با خدای یکتا، عناد و دشمنی نورزید که در این صورت ممکن است همان عذاب نوح متوجه شما گردد، هنوز از سرگذشت قوم نوح و عذابی که متوجه آنان شد زمان زیادی نگذشته و شما آن را بخاطر دارید!
ادامه مطلب ... موضوعات آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |